گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفتم
پیامبر اسلام و نشانه ها و اهدلال او



قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و هفتم سورهي اعراف به صفات هفتگانهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و آزادي و رستگاري
پیروان او اشاره میکند و میفرماید: 157 . الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِي یَجِ دُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم
بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا
بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَ َ ص رُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُوْلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (همان) کسانی که از فرستاده (خدا)، پیامبر درس نخوانده
پیروي میکنند؛ آن (پیامبري) که (صفات) او را در تورات و انجیل نزدشان، نوشته مییابند؛ در حالی که آنان را به [کار] پسندیده
فرمان میدهد، و آنان را ص: 261 از [کار] ناپسند منع میکند، و برایشان [خوارکیهاي پاکیزه را حلال
میشمرد، و پلیديها را بر آنان حرام میکند؛ و تکلیف سنگینشان، و غلهایی را که بر آنان بوده، از (دوش) آنها بر میدارد؛ و
کسانی که به او ایمان آوردند و گرامیاش داشتند (و دشمنانش را از او باز داشتند) و یارياش کردند، و از نوري که با او فرود
کسی است که بر او وحی نازل میشود و پیام خدا را بیان « نَبی » . نکتهها و اشارهها: 1 «. آمده پیروي نمودند، تنها آنان رستگارانند
کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به تبلیغ آیین الهی و ایستادگی در این « رسول » میکند، هر چند مأمور به تبلیغ نباشد، اما
2. در مورد «1» . آورده شده است « رسول » به عنوان توضیح « نبی » ، مسیر باشد؛ پس رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است، و در این آیه
به معناي مادر باشد؛ یعنی کسی که به همان حالتی که از مادر ،« ام » سه احتمال وجود دارد: نخست آن که، از مادهي « امّی » واژهي
باشد، یعنی کسی که از میان « امّت » متولد شده باقی است و مکتب و استاد ندیده و درس نخوانده است؛ دوم آن که، از مادهي
امّ القُري (مکه) است؛ یعنی کسی که اهل » تودهي مردم برخاسته است و از اشراف و ستمگران نیست؛ و سوم آن که، امّی منسوب به
و مانعی هم ندارد که یک لفظ به چند «2» مکه است. در احادیث اسلامی نیز واژهي امّی به درسنخوانده و مکّی معنا شده است
معنا آمده باشد. 3. قرآن کریم در موارد متعددي تصریح کرده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
در محیط حجاز تعداد افراد باسواد کم بود، به طوري که در شهر مکه مردان و زنان «1» . ص: 262 خط ننوشت و درس خوانده نبود
و چنان چه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز به مکتب رفته و باسواد بود، همگان میدانستند. «2» با سواد را 17 نفر برشمردهاند
وقتی چنین فرد درس نخوانده و استاد ندیدهاي بتواند کتاب عظیم قرآن را بیاورد، تردیدي باقی نمیماند که این عادي نیست و از
طریق وحی و ارتباط با غیب است. نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد (حافظ) 4. پیامبر
علاوه بر آن که در زبان فارسی بار منفی و ضدارزشی دارد و لایق مقام « بیسواد » واژهي .« بیسواد » بود نه « درس نخوانده » اسلام
پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، با احادیث اسلامی هم سازگار نیست؛ چون طبق احادیث اهل بیت علیهم السلام پیامبر میتوانست
مکتب ندیده و درس » ، اما از این قدرت استفاده نمیکرد. پس معناي امّی «3» ، بخواند و یا توانایی خواندن و نوشتن را داشت
صفحه 76 از 118
5. در تورات و انجیل بشارتهایی در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و صفات او آمده و حتی «4» . است، نه بیسواد « نخوانده
برخی از این بشارتها در تورات و انجیل تحریف شدهي کنونی ص: 263 نیز موجود است. در سفر
پیدایش تورات آمده است: و ابراهیم به خدا گفت که اي کاش اسماعیل در حضور تو زندگی نماید ... و در حق اسماعیل (دعاي)
تو را شنیدم، اینک به او برکت دادم و او را بارور گردانیده، به غایت، زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را
در آیهي فوق که در مکه نازل شده است، چیزهایی است که نزد خرد « معروف و منکر » 6. مقصود از «1» . امت عظیمی خواهم نمود
انسان شناخته شده و معروف و یا نزد عقل زشت و ناشناخته است. این تعبیرات میتواند اشاره به آن باشد که محتواي دعوت پیامبر
استفاده ،«. چیزهاي پاکیزه را حلال و چیزهاي تنفرآمیز را حرام میسازد » 7. از جملهي «2» . اسلام، کاملًا با عقل سازگار است
میشود که محتواي دعوت پیامبر اسلام، با فطرت سلیم انسان هماهنگ است و چیزهاي ناسالم و تنفرآمیز و مضرّ را ممنوع میکند و
مردم را میشکند. آري؛ پیامبر اسلام صلی «3» چیزهاي نیکو را حلال میشمرد. 8. پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام غُل و زنجیرهاي
الله علیه و آله زنجیر جهل و نادانی را با دعوت به علم و دانش؛ زنجیر بتپرستی و خرافات را با فراخواندن به توحید و زنجیر
9. در این آیه چهار شرط «4» . تبعیضها و زندگانی طبقاتی را از طریق دعوت به برادري اسلامی و مساوات در برابر قانون، شکست
براي سعادت و کامرانی و رستگاري افراد مشخص شده است: ایمان به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، گرامی داشتن او و دفع
حمایت و یاري ایشان، و پیروي از نور او. 10 . در مورد نوري که با پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده است، دو «5» ، دشمنانش
احتمال وجود ص: 264 دارد: ممکن است مقصود قرآن کریم باشد که همراه نبوت پیامبر صلی الله علیه
و آله بر شخص آن حضرت نازل گشت و یا مقصود امام علی علیه السلام باشد که همراه پیامبر صلی الله علیه و آله براي هدایت
بشریت فرستاده شد. در برخی احادیث نیز از امام باقر و امام صادق علیهما السلام آمده است که مقصود از نور، امام علی علیه السلام
البته در این گونه موارد میتوان گفت که نور معنوي مفهومی وسیع دارد که قرآن و علی علیه «1» . و ائمه علیهم السلام هستند
السلام و ائمه علیهم السلام از مصادیق آن هستند؛ پس آیه میتواند شامل همهي این موارد باشد. 11 . در آیهي فوق به پنج گواه
براي نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره شده است: نخست آن که، درس ناخوانده بود (و با این حال این قرآن و تعلیمات
عظیم را براي بشر به ارمغان آورد). دوم آن که، دلایل نبوت او در کتابهاي تورات و انجیل آمده است. سوم آن که، محتواي
دعوت او با عقل سازگار است. چهارم آن که، محتواي دعوت او با طبع سلیم و فطرت انسان سازگار است. پنجم آن که، نه تنها
زنجیرهاي تازهاي به دست و پاي بشر نبست، بلکه زنجیرهاي بشریت را شکست و او را رها کرد؛ چرا که دعوت به سوي خدا
میکرد، نه خود. 12 . بزرگداشت پیامبر صلی الله علیه و آله و یاري او جایگاه ویژهاي در رستگاري انسان دارد و این بزرگداشت
و یاري مخصوص زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، هم اکنون نیز با بزرگداشت نام و راه و آثار پیامبر صلی الله علیه و
آله و یاري کردن دین او ممکن است. ص: 265 آموزهها و پیامها: 1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
براي آزادي بشریت از اسارتها آمده است. 2. امر به معروف و نهی از منکر، از برنامههاي اساسی پیامبر اسلام است که با خرد
انسان هم خوانی دارد. 3. رستگاري مردم، در گرو ایمان، بزرگداشت و یاري پیامبر صلی الله علیه و آله و پیروي از ولایت و قرآن
است. 4. غذاهاي حلال و حرام در اسلام، فلسفه و حکمت دارد و در راستاي فطرت و طبع سلیم آدمی است. 5. نبوت پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله، سند مکتوب و جهانی دارد و قبلًا در تورات و انجیل ثبت گشته و مژده داده شده است. 6. پیرو پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله باشید تا مشمول رحمت الهی گردید. 7. رهبران الهی و مبلغان دینی زنجیرهاي (جهل و خرافات) را از دست
مردم باز کنند و در راه آزادي آنها بکوشند. 8. رهبران الهی را بزرگ بدارید و یاريشان کنید، تا رستگار شوید. *** قرآن کریم
در آیهي صد و پنجاه و هشتم سورهي اعراف به جهانی بودن دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و لزوم پیروي افراد از او اشاره
میکند و میفرماید: 158 . قُلْ یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ
صفحه 77 از 118
اي مردم! در حقیقت من فرستاده خدا به سوي » : فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِي یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ بگو
همه شما هستم؛ آن (خدایی) که فرمانروایی آسمانها و زمین، فقط براي اوست؛ هیچ معبودي جز او نیست؛ زنده میکند و
میمیراند؛ پس ایمان آورید به خدا و فرستادهاش، پیامبر درس نخواندهاي که به خدا و کلماتش ایمان دارد؛ و تفسیر قرآن مهر جلد
نکتهها و اشارهها: 1. در حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام «. هفتم، ص: 266 از او پیروي کنید تا شاید شما راهنمایی شوید
حکایت شده که گروهی از یهودیان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و پرسشهایی از ایشان کردند؛ از جمله پرسیدند: به سوي
چه کسانی فرستاده شدهاي؟ به سوي عربها یا عجمها؟ آیهي فوق در پاسخ آنان نازل شد و با صراحت رسالت جهانی پیامبر صلی
البته این گونه احادیث مفهوم و معناي آیه را مخصوص یک مورد خاص نمیکند، بلکه مفهوم آیه «1» . الله علیه و آله را اعلام کرد
وسیع و فراگیر است. 2. در این آیه و آیات متعددي از قرآن، به جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصریح شده
است؛ یعنی تعالیم او براي همهي زمانها و مکانهاست؛ همان طور که در آیهي 28 سورهي سبأ و 19 سورهي انعام و اول سورهي
3. پیامبر اسلام نه تنها دیگران را به حقایق و سخنان الهی دعوت میکند، بلکه خودش نیز به آنچه میگوید «2» . فرقان آمده است
ایمان دارد و تمام کتابهاي الهی پیشین و سخنان خدا را میپذیرد. این دلیل دیگري بر حقانیّت اوست؛ چون ایمان و عمل
گویندهي سخن نشان میدهد که تا چه اندازه راستگوست. 4. تنها ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله کافی نیست؛ ایمان در
صورتی انسان را ص: 267 به هدایت و رستگاري میرساند که با پیروي عملی از پیامبر تکمیل شود.
آموزهها و پیامها: 1. رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جهانی است. 2. هدایت شما در گرو ایمان به خدا و پیامبر صلی الله
علیه و آله و پیروي عملی از اوست. 3. رهبران الهی و مبلغان دینی به آنچه میگویند باور داشته باشند. 4. رهبران الهی و مبلغان
دینی قلمرو رسالت خود را به مردم اعلام کنند. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و نهم سورهي اعراف به اقلیّتی هدایتگر و
دادگستر از یهودیان اشاره میکند و میفرماید: 159 . وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّۀٌ یَهْدُونَ بِالحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ و از قوم موسی، گروهی هستند
که به حق راهنمایی میکنند، و بر (اساس) آن دادگري میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه ممکن است اشاره به گروه کوچکی
باشد که در برابر گوسالهپرستی سامري تسلیم نشدند و از مکتب موسی علیه السلام حمایت کردند و یا اشاره به گروههاي
هدایتپیشه و دادگري که بعد از موسی علیه السلام بر سر کار آمدند. و نیز ممکن است اشاره به گروه اقلیّتی باشد که در عصر
پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی میکردند و حقگرایی آنان سبب شد که با مطالعهي اسلام، سرانجام مسلمان شوند؛ البته تفسیر
2. قرآن کریم داراي روح حقطلبی است و انصاف و حق را رعایت «1» . اخیر با ظاهر آیه و فعلهاي مضارع آن هماهنگتر است
میکند؛ ص: 268 از این رو هر جا اکثریت نافرمان و گناهکار را سرزنش میکند، یادآور اقلیّت شایسته
3. افراد حقطلب و دادگستر میتوانند بر سرنوشت جامعه تأثیر مثبت و سازندهاي «1» . و مظلوم میشود، تا حقّ این گروه ضایع نشود
داشته باشند؛ چرا که انسان به صورت فطري طرفدار حق است و از عدالت خشنود میشود. آموزهها و پیامها: 1. حقطلبی و
دادگري دو صفت برجسته در میان ملتهاست. 2. در برخورد با مخالفان، انصاف داشته باشید و اقلیت شایسته را نادیده نگیرید.
. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصتم سورهي اعراف به بخشی از نعمتهاي خدا بر بنیاسرائیل اشاره کرده، میفرماید: 160
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً أُمَماً وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ
کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَي کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَارَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلکِن کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
و آنان را به دوازده (قبیله از) فرزندان (یعقوب که هر یک،) امتی بودند تقسیم کردیم. و به موسی- آن گاه که قومش از او آب
و دوازده چشمه از آن جوشید؛ که هر (گروهی از) مردم آبشخور خود را «. با عصایت بر سنگ بزن » : خواستند- وحی کردیم که
میشناختند و ابر را بر آنان ص: 269 سایهگستر کردیم؛ و خوراکی [عسل مانند] و مرغانی [بلدرچین
گونه بر آنان فرستادیم. (و گفتیم:) از [خوراکیهاي پاکیزه (از) آنچه به شما روزي دادهایم، بخورید؛ و [لی آنان با ناسپاسی خود]
صفحه 78 از 118
بر ما ستم نکردند، بلکه همواره بر خودشان ستم مینمودند. نکتهها و اشارهها: 1. وقتی یهودیان از چنگال فرعونیان مصر نجات
یافتند، به سوي سرزمین فلسطین حرکت کردند، اما در آن جا حاضر نشدند با ستمکاران (عَمالِقه) مبارزه کنند و بدین سبب، چهل
2. اولین نعمتی «1» . سال در سینا سرگردان شدند و بعد از آن پشیمان شدند و نعمت آب و سایه و غذاهاي لذیذ بر آنان فرود آمد
«2» که در این آیه براي بنیاسرائیل شمرده شد، نعمت نظامبخشی به ملت یهود بود، که آنان را به دوازده گروه و قبیله تقسیم نمود
تا نظمی عادلانه در میان آنان برقرار و از برخوردهاي خشنونتآمیز جلوگیري شود. روشن است که هرگاه ملتی تقسیمبندي منظمی
داشته باشند و هر گروه تحت سرپرستی رهبري لایق قرار گیرند، مدیریتشان آسانتر و رعایت عدالت در میان آنها سهلتر میشود.
3. برخی مفسران نوشتهاند که مقصود از سنگ، صخرهاي بود که در قسمتی از کوهستانِ مشرف بر بیابان قرار داشت و به صورت
سَلوي دو غذاي مطبوع و » و « مَنّ » 4. مقصود از «1» . اعجازآمیزي آب ص: 270 از آن جاري گشت
سَلوي نوعی پرندهي » نوعی عسل طبیعی یا گزانگبین بود که در دل کوههاي مجاور آنان وجود داشت و « من » . نیروبخش است
5. آیات 57 و 60 سورهي بقره نیز، با تفاوت اندکی مضمون همین آیه را دارند؛ و این روش «2» . حلال گوشت شبیه بلدرچین بود
قرآن کریم است که مطالب آموزنده را، به صورتهاي مختلف تکرار میکند تا مورد توجه واقع شود. آموزهها و پیامها: 1. براي
یک ملت، تشکیلات و تقسیمبندي و تعیین وظیفهي گروهها امري لازم است. 2. هر کس از نعمتهاي الهی درست بهره نگیرد و
ص: 271 قرآن *** «3» .( ناسپاسی کند، به خود ستم کرده است (چون راه رشد خود را سدّ کرده است
کریم در آیات صد و شصت و یکم و صد و شصت و دوم سورهي اعراف به آزمایش بنیاسرائیل با نعمتها، و نافرمانی و عذاب
آنان اشاره کرده، میفرماید: 161 و 162 . وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هذِهِ الْقَرْیَۀَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّۀٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً
نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ* فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِي قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَ ا کَ انُوا
در این آبادي [: بیتالمقدس ساکن شوید، و از هر جاي آن خواستید، » : یَظْلِمُونَ و (به یاد آرید) هنگامی را که به آنان گفته شد
و از درِ (بیتالمقدس) فروتنانه وارد شوید تا خطاهایتان را براي شما بیامرزیم؛ «. خدایا! گناهان ما را] بریز ] » : بخورید و بگویید
و [لی کسانی از میان آن (یهودي) ان که ستم کرده بودند، سخن را به غیر آن *«. بزودي [پاداش نیکوکاران را خواهیم افزود
(سخنی) که به آنان گفته شده بود، تغییر دادند؛ پس به خاطر آن که همواره ستم میکردند، (عذابی) اضطرابآور از آسمان بر
آنان فرستادیم. نکتهها و اشارهها: 1. آیات 57 و 59 سورهي بقره نیز همین مضمون را دارند و تکرار آنها آثار ترتیبی داشته و
درسآموز است. 2. یهودیان قبل از ورود به بیتالمقدس، خلافکاريهایی هم چون گوسالهپرستی و آزار موسی علیه السلام
رامرتکب شدند و لازم بود قبل از ورود به بیتالمقدس دل، جان و روح خود را با توبهاي خالصانه و واقعی بشویند؛ از این رو به
را به صورت شعار « حِطَّه » آنان آموزش داده شد که فروتنانه وارد بیتالمقدس شوند و واژهي ص: 272
شعاري که ترجمان تمام ذرات وجودشان باشد. 3. به بنیاسرائیل دستور داده شد که هنگام ورود به بیتالمقدس «1» ؛ تکرار کنند
بگویند، که به معناي درخواست بخشش گناهانشان بود، اما برخی از آنان، از گفتن این کلمه خودداري کردند و به جاي « حطَّۀ »
4. در آیهي قبل، به نعمت «3» . و از این رو گرفتار عذاب الهی شدند «2» ؛« گندم » به معناي « حنطَۀ » آن، به تمسخر، میگفتند واژهي
آب و غذاي مردم اشاره شد و اینک در این آیه، به نعمت مسکن و بخشش گناهان اشاره شد. 5. طلب مغفرت و انجام آداب
مذهبی سبب بخشایش خطاکاران و پاداش و لطف بیشتر به نیکوکاران میشود. 6. در آیات فوق، سبب گرفتاري یهودیان،
ستمکاري آنان بیان شده، ولی در پایان آیهي 59 سورهي بقره، سبب گرفتاري آنان نافرمانی و فِسق معرفی شده است. شاید تفاوت
این دو تعبیر به خاطر آن است که گناهان دو جنبه دارند: یکی مربوط به پروردگار است که باتعبیر فِسق یا نافرمانی از آن یاد شده و
.7 «1» . ص: 273 یکی مربوط به خود انسان و ستم بر خویش است که با تعبیر ظلم از آن یاد شده است
تغییر دادن دستورات الهی، ستمکاري است؛ زیرا هم ستم به خود است و انسان را از رشد و کمال بازمیدارد و هم ستم به دیگران
صفحه 79 از 118
است و آنان را گمراه و از دستورات کمالآفرین الهی محروم میکند. آموزهها و پیامها: 1. انجام آداب مذهبی و پیروي از
دستورات الهی، موجب آمرزش و افزایش لطف الهی میشود. 2. ورود به مکانهاي مقدس آداب ویژهاي دارد که از طریق رهبران
الهی براي مردم بیان میشود. 3. رهبران الهی براي مسکن و غذاي مردم برنامهریزي کنند. 4. کیفر تغییر در دستورات الهی، عذاب
آسمانی است. 5. عذاب نتیجهي ستمکاري و اعمال خود انسانهاست. ***
ماجراي روز شنبه و ماهیگیري یهود
قرآن کریم در آیهي صد و شصت و سوم سورهي اعراف به ماجراي آزمایش یهودیان در مورد تعطیلی روز شنبه و نافرمانی آنها
اشاره میکند و میفرماید: 163 . وَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِ رَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً
وَیَوْمَ لَایَسْبِتُونَ لَاتَأْتِیهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ص: 274 و از آن (یهودي) ان از (سرگذشت)
آبادي که در ساحل دریا بود بپرس، آن گاه که در (مورد ممنوعیت صید در روز تعطیل) شنبه، تعدّي میکردند؛ هنگامی که
ماهیانشان، روز (شنبه) استراحتشان آشکارا نزد آنان میآمدند، و [لی روز (غیر شنبه) که استراحت نمیکردند، نزدشان نمیآمدند؛
این گونه آنان را به آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانی میکردند، میآزماییم. نکتهها و اشارهها: 1. داستان تعطیلی روز شنبه و
166 سورهي اعراف آمده و در این سوره - آزمایش یهودیان در آیات 65 و 66 سورهي بقره و آیهي 60 سورهي مائده و آیات 163
کاملتر بیان شده است. این تکرار و تأکید قرآن کریم نشان دهندهي اهمیت این ماجراي عبرتآموز است؛ علاوه بر آن که در هر
تعطیل اعلام شد و به گروهی از بنیاسرائیل که «1» سوره، از زاویهاي خاص به ماجرا نظر شده است. 2. براي یهودیان، روزهاي شنبه
دستور داده شد که روزهاي شنبه ماهی صید نکنند، اما در همان روز ماهیها «2» ، در شهري در کنار دریا زندگی میکردند
جلوهگري میکردند و یهودیان مزوّرانه قانون الهی را شکستند؛ یعنی احتمالًا در کنار دریا حوضچههایی میساختند تا ماهیها در
روز شنبه داخل آن شوند، سپس راه آنها را میبستند و یکشنبه به صید آنها میپرداختند، و یا شنبهها قلاب در دریا میانداختند و
البته ممکن است «3» . یکشنبه ماهی آن را میگرفتند و یا حتی با بیاعتنایی به فرمان الهی، روزهاي شنبه مشغول صید ماهی میشدند
همهي این حکایتهاي مفسران درست باشد و مرحله به مرحله پیش رفتند تا بیپروا به صید پرداختند. تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
3. ممنوعیت صید در روزهاي شنبه یک دستور آزمایشی بود و گروه کثیري از بنیاسرائیل در این امتحان شکست ص: 275
خوردند. 4. آزمایش یهودیان به چیزي بود که آنان را به سوي خود جلب میکرد و به نافرمانی خدا میکشاند. آري؛ آزمایشها
. مقاومت افراد را در برابر کشش گناهان مشخص میکند. آموزهها و پیامها: 1. انسانها در معرض آزمایشهاي مختلفی هستند. 2
از سرنوشت یهودیان در آزمایش ممنوعیت صید در شنبه، عبرت بگیرید. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و چهارم سورهي
اعراف به اختلاف نظر یهودیان در مورد ماجراي روز شنبه اشاره کرده، میفرماید: 164 . وَإِذْ قَالَتْ أُمَّۀٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ
مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِیداً قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ و هنگامی که گروهی (بیطرف) از میان آنان، (به گروه
چرا گروهی (گنهکار) را پند میدهید که خدا هلاك کننده ایشان، یا کیفر دهنده آنان، به عذابی شدید » : پنددهندگان) گفتند
نکتهها و «. است. (گروه پنددهندگان) گفتند: (این پندها) عذري نزد پروردگار شماست، و شاید آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند
اشارهها: 1. یهودیان در برابر آزمایش ممنوعیت صید در روزهاي شنبه، به سه گروه تقسیم شدند: اول، کسانی که با این فرمان
مخالفت کردند و به صید پرداختند؛ دوم، ص: 276 کسانی که در برابر گروه اول ایستادند و امر به
2. گروه بیطرف یهود، «1» . معروف و نهی از منکر کردند؛ و سوم افراد بیطرفی که نه گناه میکردند و نه نهی از منکر مینمودند
چرا پند میدهید؟ بگذارید گناهکاران » نه تنها خود نهی از منکر نمیکردند، بلکه به نهیکنندگان از منکر اعتراض میکردند که
3. هدف پند دهندگان و نهی از منکر کنندگان دو «2» . و شاید به خاطر همین اعتراضاتشان بود که کیفر داده شدند «. هلاك شوند
صفحه 80 از 118
چیز بود: یکی این که، اتمام حجّت شود و در پیشگاه خدا معذور باشند؛ و دیگر این که، شاید پند آنان در دل گناهکاران مؤثر
افتد. 4. امر به معروف و نهی از منکر در جایی واجب میشود که احتمال تأثیر در طرف مقابل داده شود، اما از آیهي فوق استفاده
میشود که گروه نهی از منکر کنندگان، بدون احتمال تأثیر هم نهی از منکر میکردند و این به خاطر آن است که در برخی شرایط،
اگر حکم خدا گفته نشود، کمکم حکم الهی فراموش میشود و بدعتها جان میگیرد و سکوت دلیل بر رضایت به شمار میآید.
در این گونه موارد نیز امر به معروف واجب میشود، هر چند تأثیري در گناهکار نگذارد. آموزهها و پیامها: 1. مردم در برابر گناه
2. نهی سه دسته هستند: گناهکاران، بیتفاوتها، پنددهندگان (شما از کدام گروه هستید؟). ص: 277
از منکر با امید تأثیر و نیز به خاطر عذر داشتن نزد خدا و اتمام حجّت، لازم میشود. 3. در هنگام رواج گناه، به گناهکاران اعتراض
کنید، نه به نهی از منکر کنندگان. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و پنجم سورهي اعراف به نجات گروه امر به معروف
کنندگان و عذاب گناهکاران اشاره میکند و میفرماید: 165 . فَلَمَّا نَسُوا مَاذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَ ذْنَا الَّذِینَ
ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ و هنگامی که آنچه را بدان یادآوري شده بودند فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید؛ و)
کسانی را که از بدي (ها) منع میکردند، نجات دادیم؛ و کسانی را که ستم کردند، به خاطر آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانی
در این آیه نه بیاعتنایی به فرمان خدا و به « فراموشی » میکردند، به عذابی سخت گرفتار ساختیم. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
دست فراموشی سپردن آن است، نه فراموشی حقیقی که موجب عذر میشود. 2. از این آیه استفاده میشود که گروه گناهکاران به
مجازات شدند؛ گروه دوم، یعنی افراد بیطرف، به کیفر رسیدند؛ و گروه سوم، یعنی کسانی که نهی از منکر میکردند، «1» سختی
نجات یافتند. در برخی احادیث آمده است آنان هنگامی که دیدند پندهایشان مؤثر نیست، شب هنگام از شهر بیرون رفتند و کیفر
3. از آیات و احادیث استفاده میشود که کیفر گناهکاران با ص: 278 «2» . الهی در همان شب نازل شد
افراد بیطرف یکسان نبود و، همان طور که در آیهي بعد میخوانیم، گناهکاران مسخ شدند، ولی افراد بیطرف، که نهی از منکر
آموزهها و پیامها: 1. به فراموشی سپردن و بیتوجهی به قوانین الهی، نوعی «1» . نمیکردند، به مجازات سبکتري گرفتار شدند
ستمکاري است که مجازات سختی به دنبال دارد. 2. ستمکاري و نافرمانی نکنید که کیفر سختی دارد. 3. نهی از منکر کنید که
قرآن کریم در آیهي صد و شصت و ششم *** .«2» ( موجب نجات پنددهندگان میشود (هر چند سبب هدایت دیگران نشود
سورهي اعراف به مسخ و دگرگون شدن گناهکاران یهود اشاره میکند و میفرماید: 166 . فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا
نکتهها و «! میمونهایی طرد شده باشید » : قِرَدَةً خَاسِئِینَ و هنگامی که از آنچه از آن منع شده بودند، سرپیچی کردند، به آنان گفتیم
« تغییر شکل انسان به ص: 279 صورت حیوان » اشاره شده که به معناي « مَسخ » اشارهها: 1. در این آیه به
میگوید گروه نافرمانان بنیاسرائیل به صورت میمون در آمدند و در آیهي 60 مائده از مسخ افراد به میمون و خوك «1» . است
سخن میگوید. در این مورد برخی مفسران برآناند که واقعاً آن یهودیان به صورت میمون درآمدند و سپس هلاك شدند و این
در این جا به معناي مَسخ روحانی و دگرگونی صفات « مَسخ » امري معجزهآسا و عذاب الهی بود. ولی برخی مفسران بر آناند که
اخلاقی افراد است؛ یعنی آن یهودیان صفاتی همانند میمون یا خوك پیدا کردند که تقلید کورکورانه و شکمپرستی از صفات بارز
آنها سخن « میمون شدن » یهودیان نافرمانبردار بود و این آیه از « عذاب سخت » 3. در آیهي قبل سخن از «2» . این حیوانات است
میگوید. از این دو تعبیر استفاده میشود که یکی از شدیدترین عذابها آن است که انسان از مرحلهي انسانیّت به حیوانیت سقوط
کند. آموزهها و پیامها: 1. سزاي متجاوزان و قانونشکنان، مسخ، دگرگونی و طرد و تحقیر است. 2. از دستورات الهی سرپیچی
نکنید که به مرحلهي حیوانات سقوط میکنید. *** ص: 280 قرآن کریم در آیهي صد و شصت و
هفتم سورهي اعراف به سرنوشت شوم بنیاسرائیل در طول تاریخ اشاره میکند و میفرماید: 167 . وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَی
یَوْمِ الْقِیَامَۀِ مَن یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارت اعلام کرد:
صفحه 81 از 118
قطعاً تا روز رستاخیز کسی را بر آن (یهودي) ان، خواهد گماشت، که آنان را با عذاب بدي آزار دهد. [چرا] که قطعاً پروردگارت
زود کیفر است؛ و مسلماً او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. گروه سرکش یهود هرگز روي آرامش نخواهند
دید. امروزه میبینیم که با وجود تأسیس دولت غاصب اسرائیل، باز هم یهودیان همواره تحت فشار و ناراحتی هستند. آري؛ هنگامی
که ملّتی گناهکار شد و نسلهاي آینده نیز بدان گناه راضی بودند و راه پدران خود را ادامه دادند، کیفر گناه آنان به صورت مستمر
که یهودیان سرنوشت بدي داشته باشند، ولی این سرنوشت «1» در طول تاریخ ادامه مییابد. 2. خدا اعلام کرده یا سوگند یاد نموده
شوم براي یهود اجباري نیست و راه بازگشت و توبه باز است؛ یعنی اگر آنان روش خود را تغییر دهند و دست از ستمکاري و فساد
بردارند و توبه کنند، خدا آمرزنده و مهربان است. آموزهها و پیامها: 1. قوم ستمگر یهود، همیشه در عذاب خواهند بود. تفسیر قرآن
2. از سرعت عذاب الهی بهراسید، ولی به لطف و بخشش او امیدوار باشید. 3. اگر وعدهي مجازات مهر جلد هفتم، ص: 281
خلافکاران را دادید، راه بازگشت (و توبه) را نبندید. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و هشتم سورهي اعراف به پراکندگی
یهودیان در جهان اشاره میکند و میفرماید: 168 . وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ وَبَلَوْنَاهُم بِالْحَسَ نَاتِ
وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ و آنان را در زمین (به صورت) گروههایی، پراکنده ساختیم؛ برخی از آنان شایسته، و برخی (دیگر) از آنان
جُز ایناند. و آنان را با نیکیها و بديها آزمودیم، تا شاید آنان باز گردند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از دو گروه یهود یاد
شده است: نخست به گروه حقپذیر و شایسته که به دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله لبیک گفتند و ایمان آوردند و دوم،
گروه ناشایست که در برابر حق ایستادند و کفر ورزیدند. 2. آیهي فوق تجلّی این حقیقت است که اسلام با یهودیان خصومت
نژادي ندارد و معیار برخورد با آنان، کردار آنهاست و قرآن، حق اقلیّت شایسته و صالح آنان را نادیده نمیگیرد و از آنان به نیکی
یاد میکند. 3. از آن جا که بیشتر یهودیان، افرادي ناشایست و فتنهجو هستند و به دیگران آزار میرسانند، خداوند مقرر کرده که
آنان در یک مکان جمع نشوند و در زمین پراکنده باشند تا همیشه تحت سیطرهي دیگران قرار گیرند. اکنون نیز بیشتر یهودیان در
کشورهاي دیگر پراکندهاند و بخشی از آنان که در اسرائیل گرد هم آمدهاند، به آزار فلسطینیان و همسایگان میپردازند، به تفسیر
قرآن مهر جلد هفتم، ص: 282 طوري که زمینهي متلاشی شدن دولت خود را فراهم میکنند. 4. در این آیه بار دیگر بر این حقیقت
همگی وسایل امتحان الهی هستند که در راستاي تربیت انسان از آنها ،«1» تأکید شده که نیکیها و نعمتها و بديها و سختیها
استفاده میشود. گاهی به انسان نعمت و رفاه داده میشود تا حسّ سپاسگزاري در او برانگیخته شود و گاهی به او مصیبت و
ناراحتی میرسد، تا از مرکب غرور و تکبّر فرود آید و بیدار شود و به سوي خدا بازگردد. هر بلایی کز تو آید، رحمتی است هر
که را فقري دهی، آن دولتی است گر کسی را از تو دردي شد نصیب هم، سرانجامش تو گردیدي طبیب هر که مسکین و پریشان
تو بود خود نمیدانست و مهمان تو بود (پروین) آموزهها و پیامها: 1. حوادث تلخ و شیرین، ابزارهاي آزمایش الهی هستند (که
براي تربیت انسان به کار گرفته میشوند). 2. تحوّل روحی انسان و بازگشت او به سوي حق، یکی از حکمتهاي امتحانات الهی
3. در برخورد با ملتها، حق اقلیّت شایسته کردار را نادیده نگیرید. 4. ملت یهود را در دنیا پراکنده سازید (تا از شرّ آنان «2» . است
در امان باشید). *** ص: 283 قرآن کریم در آیهي صد و شصت و نهم سورهي اعراف به فرزندان
دنیاطلب یهود اشاره میکند و با یادآوري پیمانهاي خدا با آنان میفرماید: 169 . فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَابَ یَأْخُ ذُونَ
عَرَضَ هذَا الْأَدْنَی وَیَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَإِن یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُ ذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَ ذْ عَلَیْهِمْ مِیثَاقُ الْکِتَابِ أَن لَایَقُولُوا عَلَی اللّهِ إِلَّا الْحَقَّ
وَدَرَسُوا مَا فِیهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ و بعد از آنان، جانشینانی (ناشایست) جانشین شدند، که کتابِ (تورات) را
و [لی اگر کالاي «. بزودي آمرزیده خواهیم شد » : به ارث بردند؛ در حالی که کالاي ناپایدار این (دنیاي) پست را گرفته، و میگویند
ناپایداري همانند آن به آنان برسد، آن را (نیز) میگیرند؛ آیا از آنان پیمان محکم کتاب [الهی گرفته نشده، که نسبت به خدا جز به
حق سخن نگویند، و درس آنچه را که در آن [کتاب است، خواندهاند؟! و سراي آخرت براي کسانی که خودنگهداري (و
صفحه 82 از 118
پارسایی) میکنند بهتر است، پس آیا خردورزي نمیکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. یهودیان افرادي دنیاگرا هستند و به ثروت وقدرت
مادي اهمیت فراوان میدهند؛ از این رو در جهان کنونی بسیاري از شرکتهاي بزرگ و غولهاي سرمایه داري جهان در اختیار
یهودیان است. در آیهي فوق به این حقیقت اشاره شده که روحیهي ثروتدوستی در نسلهاي بعدي یهود وجود دارد. آري؛ آنان
2. افراد ناصالح یهود، گاهی در کشمکش ص: 284 «1» . فرزندان ناشایستی براي پدران خود هستند
وجدان و منافع مادي قرار میگیرند و مدت کوتاهی پشیمان میشوند، ولی به زودي با امیدهاي کاذب به بخشش الهی، به سوي
یکی از مراحل استفاده از کتابهاي آسمانی است؛ یعنی « درْس » . و رشوهخواريها بازمیگردند. 3 «1» سرمایههاي ناپایدار دنیا
به طوري که فرسوده شوند؛ البته درس ظاهري، همان مراجعه به ظاهر کتاب است، اما «2» انسان مکرر به کتاب آسمانی مراجعه کند
درس حقیقی، مراجعهي مکرر به مطالب آن و استفاده و فهم آن است. 4. در این آیه به پیمان خدا با بنی اسرائیل اشاره شده است
که از طریق کتاب تورات به آنان ابلاغ شده بود که حق گو باشند و به خدا نسبت ناروا ندهند، ولی آنان با آن که این مطالب را
خوانده و وارث این کتاب بودند، دنیاطلب شدند و حق را رها کردند و به اسلام ایمان نیاوردند و پیمان شکنی کردند. آموزهها و
پیامها: 1. نسلهاي جدید یهودیان، دنیاگرا هستند. 2. سرمایههاي این دنیا فانی و ناپایدار است، ولی سراي دیگر (پایدار و) نیکوتر
3. امید به آمرزش وقتی به ثمر مینشیند که عمل شما با آن تنافی نداشته باشد و است. ص: 285
خلافکاريها را تکرار نکنید. 4. به کتاب آسمانی خویش مکرراً مراجعه کنید و از آن درس بگیرید. 5. حق گو باشید. 6. خرد
ورزي کنید تا به تفاوت دنیا و آخرت را بهتر پی ببرد. 7. به پیمانهاي الهی که در محتواي کتابهاي آسمانی تبلور یافته است،
وفادار باشید. 8. پارسا باشید تا از مواهب اخروي بهرهمند شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتادم سورهي اعراف با اشاره به
اصلاحطلبان یهود میفرماید: 170 . وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَانُضِ یعُ أَجْرَ الْمُصْ لِحِینَ و کسانی که به کتاب (الهی)
حسّی به «1» تَمسُّک جویند، و نماز به پا دارند، براستی که ما پاداش اصلاحگران را تباه نخواهیم کرد. نکتهها و اشارهها: 1. تمسک
کتاب، حفظ کردن نوشتهها و صفحات آن است؛ اما تمسّک معنوي آن است که انسان با کمال جدیّت به عقاید و برنامههاي آن
پايبند باشد. روشن است که مقصود از تمسّک به تورات یا قرآن، فقط تمسّک ظاهري و حسّی نیست، بلکه آن است که در تحقق
2. هر چند سیاق آیهي فوق نشان میدهد که مقصود از برنامههاي آنها از جان و دل بکوشیم. ص: 286
هر » در این آیه، تورات است، همان طور که برخی مفسران نیز گفتهاند، اما آیه در صدد بیان این قاعدهي کلّی است که « کتاب »
کس به کتاب الهی (اعم از تورات و قرآن) تمسّک جوید و نماز بر پا دارد و در راه اصلاح جامعهي انسانی بکوشد، خدا پاداش او
آیهي فوق در مورد آل محمد و » از این روست که در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام حکایت شده که .« را خواهد داد
که مقصود از این گونه احادیث، بیان مصادیق بارز و کامل آیه است. 3. اصلاح واقعی در جهان، «1» «. شیعیان آنها نازل شده است
با اجراي برنامههاي الهی تحقق مییابد؛ یعنی دین یک برنامهي این جهانی نیز هست که براي تأمین سعادت زندگی مردم پیاده
میشود تا همگان از اجراي اصول عدالت و صلح و سعادت اخروي آن بهرهمند شوند. 4. در این آیه، از میان دستورات الهی، بر
نماز تأکید شده است؛ زیرا نماز یکی از برنامههاي اصلاحکننده است و- طبق آیات قرآن- نماز انسان را از فحشا و منکرات
چون نمازگزار در هر روز خود را در محضر خدا میبیند و به اصلاح خود میپردازد و وظایف خویش را در رابطه «2» ؛ بازمیدارد
با اصلاح جامعه به یاد میآورد. آموزهها و پیامها: 1. اصلاح گري از طریق تمسّک واقعی به قانون الهی و رابطهي استوار با خدا
3. اصلاحگر میسّر است. 2. تمسّک به کتاب آسمانی، یکی از مراحل بهرهمندي از آن است. ص: 287
باشید تا خدا پاداش شما را عنایت کند. ***
تمسک به کتاب هاي الهی و درس آن، دو مرحله استفاده از آنها
صفحه 83 از 118
قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و یکم سورهي اعراف با اشاره به پیمان گرفتن خدا از بنیاسرائیل تحت شرایط ویژه میفرماید:
171 . وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّۀٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُ ذُوا مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ و (یاد کن) هنگامی که
کوه (طور) را بر فراز آن (یهودي) ان برافراشتیم، چنان که گویی آن سایبانی بود؛ و یقین کردند که آن (کوه) بر آنان فرو خواهد
افتاد. (و به آنان گفتیم:) آنچه را به شما دادهایم، با توانمندي بگیرید؛ و آنچه را در آن است، به خاطر داشته باشید، تا شاید شما
(خودتان را) حفظ کنید. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن معتقدند که این آیه مربوط به هنگامی است که موسی علیه السلام از
کوه طور بازگشت و احکام و دستورات و وظایف تورات را با خود آورد و وقتی که مردم اطلاع یافتند، تصور کردند که عمل به
این قوانین مشکل است و به همین جهت مخالفت کردند؛ و قطعهي عظیمی از کوه بر فراز آنها قرار گرفت و همگی وحشتزده
2. آیات 63 «1» . دست به دامن موسی علیه السلام زدند و با خدا پیمان بستند که به آن قوانین عمل کند؛ و خطر از آنان برطرف شد
و 93 سورهي بقره و 154 سورهي اعراف مشابه این آیهاند که به خاطر اهمیت و فواید تربیتیشان تکرار شدهاند. ما در ذیل آیهي 63
سورهي بقره مطالبی را بررسی و نکات و اشاراتی را بیان کردیم. 3. در مورد قرار گرفتن کوه طور بر فراز بنیاسرائیل، مفسران چند
دیدگاه ص: 288 دارند؛ برخی برآناند که قطعهي عظیمی از کوه، به فرمان خدا و بر اثر زلزله یا صاعقه
از جا کنده شد و از بالاي سر آنان گذشت، به طوري که بنیاسرائیل آن را چند لحظه بر فراز خود دیدند و تصوّر کردند که بر آنان
فرود خواهد آمد. برخی دیگر از مفسران برآناند که کوه به صورت معجزهآسایی بالاي سر آنان قرار گرفت و یا این که در اثر
و یا این که قطعهاي از کوه بر اثر زلزله کنده شد و تا نزدیک «1» . زلزلهي شدیدي سایههاي کوه را بر سر خود دیدند و ترسیدند
آنان آمد و باز ایستاد و این نوعی تهدید بود؛ زیرا اگر لطف الهی نبود، ممکن بود فرود آید و بنی اسرائیل نابود شوند. (م) در هر
صورت، این یک پدیدهي خارقالعاده بود که براي ترساندن و پیمان گرفتن از بنیاسرائیل تحقق یافت. 4. از بنیاسرائیل پیمان
گرفته شد، و چون پیمان گرفتن اجباري در مسائل عقیدتی معنا ندارد، معلوم میشود که قوانین تورات که بر آنها پیمان گرفته شد،
همان برنامههاي عملی آیین موسی علیه السلام بود، که اجراي آنها براي سعادت مردم لازم بود و اجبار کردن افراد در برنامههاي
عملی، مثل ترك اعتیاد یا دوري از خطر و یا اجراي قوانین مفید، مثل قوانین راهنمایی و رانندگی، عیبی ندارد. 5. براي اجراي
برنامههاي عملی سعادتآفرین در جامعه، در صورت مصلحت، میتوان از اهرم فشار استفاده کرد تا افراد سرکش و نافرمان مجبور
؛«. کوه سایبان شد » : و نفرمود «. کوه هم چون سایبانی گردید » : شوند قوانین را رعایت و به عهدهاي خود عمل کنند. 6. آیه فرمود
زیرا معمولًا سایبان را براي اظهار محبت بالاي سر افراد قرار میدهند، در حالی که سایهي کوه یک تهدید بود. تفسیر قرآن مهر جلد
هفتم، ص: 289 آموزهها و پیامها: 1. یادآوري آیات الهی و عمل جدّي به آنها، زمینهساز پارسایی و تقواست. 2. وقایع مهم و
سرنوشتساز را به ملت یادآوري کنید. ***
پیمان نخسیتین در عالم ذر (روز آلست)
. قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و دوم سورهي اعراف به عالم ذر و پیمان فطري انسانها با خدا اشاره میکند و میفرماید: 172
وَإِذْ أَخَ ذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی شَ هِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَۀِ إِنَّا کُنَّا
عَنْ هذَا غَافِلِینَ و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارت از فرزندان آدم، از پُشت (و صُ لب) شان، نسل آنان رابرگرفت؛ و آنان را بر
این گواهی را گرفت،) تا مبادا روز ) «. آري، گواهی میدهیم » : خودشان گواه ساخت؛ (و فرمود:) آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند
مفسران قرآن چند دیدگاه «1» نکتهها و اشارهها: 1. در مورد پیمان ذَر «. براستی که ما از این (مطلب)، غافل بودیم » : رستاخیز بگویید
ص: 290 است که به « عالم استعدادها و پیمان فطرت و آفرینش » دارند: مقصود از پیمان ذر همان
صورت تکوینی در وجود انسان قرار داده شده است؛ یعنی خدا آمادگی پذیرش توحید را در نطفهي انسانها و در درون ذات و در
صفحه 84 از 118
بنابر این، آیهي فوق نوعی تعبیر کنایی است که مثل آن در سخنان «1» . عقل انسان به صورت یک حقیقت خودآگاه قرار داده است
در « حسّ مذهبی » ، عربی و فارسی زیاد است و مقصود آن است که روح توحید در افراد بشر وجود دارد و به تعبیر روان شناسان
البته برخی از این دیدگاهها با برخی دیگر قابل «2» . روان انسان وجود دارد و همواره افراد بشر را به سوي خداشناسی سوق میدهد
2. در این آیه به اتمام ص: 291 «3» . جمع است و ممکن است آیه به چند مطلب اشاره داشته باشد
حجّت خدا با انسان اشاره شده است. از همهي انسانها، به صورت فطري اقرار بر توحید گرفته است تا کسی نگوید من این حقیقت
را نمیشناختم و منحرف شدم؛ بنابراین در مورد اصل توحید و خداپرستی (دین) کسی عذري ندارد و هر کس از این حقیقت
فطري روي برتابد در قیامت مورد بازخواست و مجازات قرار میگیرد. آموزهها و پیامها: 1. توحید و خداشناسی در فطرت و سرشت
انسان نهاده شده است و هر کس از درون راهی به سوي خدا دارد. 2. با خداشناسی فطري، حجت بر انسانها تمام شده است و آنها
نمیتوانند در قیامت بگویند از خدا غافل بودیم. 3. به پیمان فطري و توحیدي خود توجه کنید و از آن غافل نشوید، تا خداشناس
. شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و سوم سورهي اعراف به هدف پیمان فطري عالم ذر اشاره میکند و میفرماید: 173
پدرانمان پیش از (ما) فقط » : أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّۀً مِن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ یا (مبادا) بگویید
«!؟ شرك میورزیدند، و (ما هم) نسلی بعد از آنان بودیم؛ پس آیا ما را به سبب آنچه باطلگرایان انجام دادند، هلاك میکنی
ص: 292 نکتهها و اشارهها: 1. در اسلام، احترام به پدر لازم است، اما پیروي از او در مورد انحرافات
عقیدتی، مثل شرك، جایز نیست؛ زیرا خلاف فطرت و عقل است. 2. یکی از نتایج و فواید فطرت خداشناسی و پیمان عالم ذر،
اتمام حجت بر همهي انسانها و نفی تقلید کورکورانه از پدران است؛ یعنی هر کس از درون خویش خداي خود را میشناسد اگر
بر اساس تقلید به کژ راهه برود، لغزش آگاهانه محسوب میشود و عذر او پذیرفته نیست. آموزهها و پیامها: 1. شرك، کاري باطل
است که سبب هلاکت انسان میشود. 2. به فطرت خویش توجه کنید و از دیگران تقلید کورکورانه نکنید. *** قرآن کریم در
آیهي صد و هفتاد و چهارم سورهي اعراف با اشاره به بیان آیات الهی براي توجه و بازگشت مردم میفرماید: 174 . وَکَذلِکَ نُفَصِّلُ
الآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ و این گونه، آیات را تشریح میکنیم و تا شاید آنان (به سوي حق) بازگردند. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از
به « لعّل » . اهداف توضیح دادن آیات و نشانههاي الهی، توجه دادن انسان به فطرت توحیدياش و بازگشت به سوي خداست. 2
است، که به وجود زمینه (: مقتضی) اشاره دارد؛ یعنی وجود فطرت توحیدي در انسان و توضیح آیات و نشانههاي « شاید » معناي
خدا، وقتی انسان را به سوي خدا میبرد که مانعی در کار نباشد و خود انسان نیز در این راه تلاش کند. تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
ص: 293 آموزهها و پیامها: 1. هدف نهایی، بازگشت شما به سوي خداست. 2. به فطرت توحیدي و آیات الهی توجه کنید و به
اشاره میکند و « بَلعَم باعورا » سوي خدا بازگردید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و پنجم سورهي اعراف به ماجراي
میفرماید: 175 . وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ و خبر بزرگ کسی را بر آنان بخوان،
که آیات (و نشانههاي) مان را به او داده بودیم، و [لی خود را از آنها تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات، داستان دانشمندي الهی که در نهایت گمراه شد، بیان شده است. در آیات قرآن نام آن دانشمند
بوده است. او دانشمندي بود که در عصر موسی « بَلعَم باعُورا » منحرف برده نشده، اما در روایات و سخنان مفسران آمده است که او
علیه السلام زندگی میکرد و از مبلّغان نیرومند آن حضرت بود و دعایش مستجاب میشد، اما بر اثر تمایل به فرعون و وعدههاي او
تفسیر قرآن مهر «1» . از راه حق منحرف شد و همهي مقامات خود را از دست داد و در صف مخالفان موسی علیه السلام قرار گرفت
در اصل به معناي از پوست بیرون آمدن است. این تعبیر نشان میدهد که آیات و علوم الهی در « انسَلَخ » .2 جلد هفتم، ص: 294
آغاز چنان بر آن دانشمند احاطه داشت که هم چون پوستی بر تن او بود، اما او ناگهان از این پوست بیرون آمد و مسیر خود را تغییر
نشان میدهد که بلعم چنان عابد شده بود که ،«. شیطان او را دنبال کرد تا به او دست یافت » داد و به راه شیطان گام نهاد. 3. تعبیر
صفحه 85 از 118
تقریباً شیطان به او دست نمییافت، اما پس از آن که از آیات الهی فاصله گرفت، شیطان به سرعت او را تعقیب کرد تا به او دست
به معناي گمراهی از روي حماقت است؛ یعنی رها کردن آیات الهی و « غاوین » . یافت و با وسوسه او را به صف گمراهان کشاند. 4
افتادن به دام شیطان نوعی حماقت است. آموزهها و پیامها: 1. مواظب فرجام کار خود باشید و از بدعاقبتی بترسید. 2. رهبران الهی و
مبلغان دینی با یادآوري مثالهاي واقعی، خطرها و لغزشها را به مردم یادآوري کنند و به آنان هشدار دهند. 3. هر کس خود را از
چتر آیات الهی بیرون برد، به دام شیطان میافتد. 4. علم به تنهایی براي نجات انسان کافی نیست (پس دانشمندان هشیار باشند).
*** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و ششم سورهي اعراف به هواپرستی بَلعَم باعُورا اشاره کرده و با بیان مثال بر تکذیب گران
176 . وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا آیات الهی، به تفکر در داستانهاي قرآن تأکید میکند و میفرماید: ص: 295
وَلکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِآیَاتِنَا
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ و اگر (بر فرض) میخواستیم، حتماً (مقامِ) او را بوسیله آن (آیات و دانشها) بالا میبردیم؛ ولیکن
او در زمین (دنیاپرستی،) ماندگار شد، و از هوس خویش پیروي کرد؛ و مثال او هم چون مثال سگ است، اگر بر او حمله کنی،
زبان از کام برآوَرَد، [و] یا اگر او را واگذاري (باز هم) زبان از کام برآوَرَد. این مثال گروهی است که آیات (و نشانههاي) ما را
دروغ انگاشتند؛ پس این حکایتها را حکایت کن، تا شاید آنان تفکّر کنند. نکتهها و اشارهها: 1. اگر خدا میخواست، میتوانست
آن دانشمند منحرف (بلعم باعورا) را به اجبار در مسیر حق نگه دارد و به وسیلهي آیات الهی او را بالا ببرد، ولی روشن است که
اجبار افراد، با سنت الهی در مورد اختیار و آزادي و امتحان انسان منافات دارد و هر کس با انتخاب خویش منحرف میشود یا
در این « زمین » در اصل به معناي سکونت طولانی مدت در یک مکان است، و « اخلَد » . هدایت مییابد و راه کمال را میپیماید. 2
آیه کنایه از جهان ماده و زرق و برق و لذتهاي نامشروع زندگی مادي است؛ یعنی آن شخص به دنیا چسبیده و به دنبال هوسهاي
خویش بود و از این رو منحرف شد و سقوط کرد. 3. آیات قرآن کریم در اوج ادب است، ولی با برخی موارد، از جمله دانشمندان
از آنها یاد مینماید؛ زیرا خدا از «1» منحرف و بیعمل، شدید برخورد میکند و با زشتترین مثالها، مثل تشبیه به سگ یا الاغ
ص: 296 دانشمندان انتظار دارد که هم چون جاهلان نباشند و دانش خویش را در راه حق به کار گیرند
و آن را در اختیار فرعونیان و ستمگران نگذارند؛ آري عالم بیعمل، حیوانی بیش نیست. 4. بَلعَم باعورا بر اثر شدت هواپرستی و
چسبیدن به لذات دنیا، عطشی پایانناپذیر پیدا کرد و هم چون سگ هاري شده و عطش کاذب دنیاطلبی به او دست داده بود و به
هیچ وجهی سیراب نمیشد. 5. از امام باقر علیه السلام حکایت شده که فرمودند: اصل این آیه در مورد بَلعَم است، سپس خدا آن را
.6 «1» . به عنوان یک مثال دربارهي کسانی از این امت که هواپرستی را بر خداپرستی و هدایت الهی مقدم شمارند، بیان کرده است
واي به حال عالم بی عمل: امام عارفان در این مورد مینویسد: هان اي طالبان علوم و کمالات و معارف! از خواب برخیزید و بدانید
که حجّت خداوند بر شما تمامتر است و خداي تعالی از شما بیشتر بازخواست فرماید ... واي به حال طالب علمی که علوم در قلب
او کدورت و ظلمت آورد. چنانچه ما در خود میبینیم که اگر چند مفهومی ناقص و پارهاي اصطلاحات بی حاصل تحصیل نمودیم
از طریق حق بازماندیم و شیطان و نفس بر ما مسلّط شدند و ما را از طریق انسانیّت و هدایت منصرف کردند و حجاب بزرگ ما
ص: 297 «2» . همین مفاهیم بی سر و پا باشد؛ و چارهاي نیست جز پناه به ذات مقدّس حق تعالی
آموزهها و پیامها: 1. آیات و نشانههاي الهی، زمینهساز ترفیع و تکامل بشر است. 2. دل بستگی به دنیا و هواپرستی انسان، مانع پرواز
معنوي اوست. 3. بیان ماجراها و داستانهاي واقعی و عبرتآموز، یکی از وظایف رهبران الهی و مبلغان دینی است. 4. یکی از
اهداف قصههاي قرآن، رشد فکري مردم است. 5. دانشمندانی که (خود را در اختیار طاغوتها قرار میدهند و) دنیاپرستی و
هواپرستی پیشه میکنند، هم چون سگی از درگاه الهی رانده میشوند. 6. اگر دانش خویش را کنار بگذارید و دنیاطلب شوید،
حیوانی بیش نیستید. 7. دانشمندان بیایمان خطرناكاند و به دیگران ضربه میزنند. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و هفتم
صفحه 86 از 118
سورهي اعراف با اشاره به سرگذشت بَلعَم باعورا و افراد مشابه او میفرماید: 177 . سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَأَنْفُسَ هُمْ کَانُوا
یَظْلِمُونَ چه بد است، داستان گروهی که آیات (و نشانههاي) ما را دروغ انگاشتند، و تنها همواره به خودشان ستم میکردند! نکتهها
و اشارهها: 1. دانشمندان دنیاپرست که دانش خود را در خدمت طاغوتها، فرعونیان و ستمگران قرار میدهند، براي جوامع بشري
. خطر فراوانی دارند؛ زیرا جباران از وجود چنین افرادي براي منحرف ساختن مردم و سرکوب آنان حداکثر استفاده را میکنند. 2
تشبیه کرد، ص: 298 مخصوص یک عصر و یک « سگ هار » مثال قرآن که دانشمندان دنیاپرست را به
شخص نیست و در همهي عصرها و در مورد همهي افراد مشابه صدق میکند. 3. دانشمندان منحرف که آیات الهی را تکذیب
میکنند، بر خدا ستم نمیکنند، بلکه بر خویشتن ستم روا میدارند؛ زیرا سرمایههاي معنوي و علمی را که میتواند باعث سربلندي
خودشان و جامعه گردد، به بهاي ناچیزي میفروشند و خود را به سقوط میکشانند. آموزهها و پیامها: 1. تکذیب آیات الهی، ستم
به خویش است. 2. با مثالهاي بد از تکذیبگران آیات الهی و دانشمندان بی ایمان یاد کنید و پیامدهاي کردارشان را یادآوري
نمایید. ***